هدف نهایی در سفر زیارتی، رسیدن به ثواب و تعالی روحی و معنوی است که هم زیارت کردن و هم شیوه سفر زیارتی و هم آداب زیارت، دررسیدن به این هدف نهایی بسیار مؤثر است
پرسش
فلسفه پیادهروی اربعین در عصر حاضر را نمیفهمم؛ در عصری که هواپیما و ماشین هست، چرا اینهمه آدم پیادهروی میکنند و عمر خودشان را هدر میدهند؟! اگر زیارت کردن خودش موضوعیت دارد و مفید است، با کمترین زمان میتوان به این فایده رسید و نیازی به اینهمه هزینه و زمان نیست.
پاسخ:
مقدمه:
زیارت آیینی الهی است که هم در اسلام و هم در ادیان دیگر، تأکید بسیار زیادی بر آن شده است. در همه فرهنگهای دینی، زیارت به معنای ارتباط قلبی با بزرگان دین و ابراز ارادت و شیفتگی به این انسانهای والاست. این ارتباط و ابراز ارادت اصولاً با حضور در مکانهای مختص یا منتسب به آنها و بهجا آوردن آیینهایی مختلف صورت میگیرد. به جهت نگاه خاص شیعه به مسئله امامت و معصوم و منصوص دانستن این افراد بزرگوار، زیارت از قبور این انسانهای برگزیده همواره موردتوجه شیعیان بوده و این آیین در میان شیعیان تبلور خاصی داشته و دارد. به خاطر وجود روایات معتبر فراوان، زیارت مرقد حضرت امام حسین علیهالسلام در میان امامان شیعه اهمیت ویژهای یافته است؛ خصوصاً زیارت کردن ایشان در روز اربعین شهادت ایشان، که بر آن تأکید شده و حتی از نشانههای مؤمن دانسته شده است. (1) باوجوداین سفارشهای دینی، ممکن است این سؤال به ذهن بیاید که اگر زیارت اصل است و به انجام آن در بعضی زمانها توصیه بسیار شده، چرا برخی از شیعیان، در عصر حاضر باوجود وسایل نقلیه مختلف، بازهم اصرار دارند با پای پیاده به زیارت روند؟ سعی میشود در چهار محور به این پرسش بپردازیم:
نکته اول:
ائمه اطهار علیهمالسلام علاوه بر اینکه احادیث و روایات فراوانی را در ستایش از زیارت حضرت امام حسین علیهالسلام ذکر کردهاند، شرایط و چگونگی این زیارت را نیز بیان کردهاند تا زائران ایشان بیشترین ثواب را از این عمل عبادی ببرند. یکی از این شرایط که ثواب فوقالعادهای برای آن ذکر کردهاند، زیارت امام حسین علیهالسلام با پای پیاده است: امام صادق علیهالسلام به یکی از اصحابشان فرمودند: «کسی که بهقصد زیارت امام حسین علیهالسلام از منزلش خارج شود، خداوند بابت هر قدمی که برای زیارت ایشان برمیدارد، یک حسنه برایش مینویسد و یک سیئه از او محو میکند. وقتیکه به حرم میرسد، خداوند او را جزء صالحین برگزیده مینویسد. وقتی مناسک او تمام شد، خداوند نام او را جزء فائزین مینویسد. وقتی میخواهد بازگردد یک فرشته الهی در مقابل او قرار میگیرد و میگوید: رسول خدا صلیالله علیه و آله به شما سلام میرساند، و پیغام میدهد که عمل را از سرگیر که گذشتهات بخشیده شده است.» (2) این تأکید بزرگان دین بر پیاده رفتن به زیارت حضرت اباعبدالله علیهالسلام بهاندازهای بود که در طول تاریخ حتی افرادی که قدرت بر رفتن به زیارت بهصورت سواره را داشتند، بازهم سعی میکردند حتیالامکان این مسیر را پیاده طی کنند تا از ثواب فراوان آن بهرهمند گردند.
نکته دوم:
ممکن است این نکته به ذهن خطور کند که شاید پیاده رفتن به زیارت، مربوط به زمان گذشته است که امکانات محدود بود و معمولاً افراد با پای پیاده طی مسیر میکردند. در پاسخ باید گفت در همان زمان گذشته باآنکه امکانات سواره رفتن وجود داشت، اما برای رفتن پیاده ثوابی بسیار زیاد ذکرشده که باعث رغبت شیعیان به طی این مسیر بهصورت پیاده شده است. در مورد خود حضرات معصومین علیهمالسلام نیز باآنکه از امکانات مادی خوبی برخوردار بودند و معمولاً مرکبهای بسیار خوبی اعم از اسب و شتر داشتند، اما بازهم برای زیارت و شرکت در مراسم حج، سعی میکردند با پای پیاده این مسیر را طی کنند. (3) ازاینرو مشخص است که پیاده رفتن خاصیتی دارد که در شکلهای دیگر رفتن به زیارت وجود ندارد.
نکته سوم:
برخی نیز تأکید بر پیادهروی برای زیارت، بخصوص زیارت حضرت امام حسین علیهالسلام را از باب «أفضل الأعمال أحمزها» (4) میدانند. توضیح بیشتر اینکه در بعضی از روایات آمده است که بهترین کارها دشوارترین آنهاست؛ یعنی اگر یک عمل عبادی به دو صورت و به دو شکل قابل انجام باشد که یکی ساده و دیگری سخت باشد، قطعاً اگر فرد راه سخت را انتخاب کند، ثواب بیشتری هم خواهد برد. در مورد زیارت حضرت اباعبدالله علیهالسلام نیز ازآنجاکه پیاده رفتن بهطور مشخص مشکلات و سختیهای زیادی را به همراه دارد، زائران امید دارند که خداوند به خاطر این سختیها به ایشان ثواب بیشتری را عنایت نماید. در متون دینی نیز در مورد سختی دیدن در مسیر زیارت و ثوابی که خداوند به این سختی دیدنها خواهد داد، مطالب و شواهد فراوانی را میتوان یافت. بهعنوان نمونه حضرت امام حسن عسکری علیهالسلام در مورد زیارت جدشان حضرت امام رضا علیهالسلام میفرمایند: «بدانید هر که او را زیارت کند و در راه زیارت او قطرهی بارانی (کوچکترین سختی) به او برسد، خداوند بدن او را بر آتش حرام خواهد کرد.»(5)
نکته چهارم:
همچنین به نظر میرسد خداوند برای نفس پیادهروی بهعنوان مقدمه یک عمل عبادی، برکات و فواید فراوانی را قرار داده است بهطوریکه امام صادق علیهالسلام در این زمینه میفرمایند: «خداوند به چیزی سختتر و بالاتر از پیادهرفتن [در زیارات و انجام فرائض دینی] پرستیده نشده است.» (6) پیادهروی، تنها کسب آمادگی جسمی نیست، روحِ انسان در جریان این پیادهروی، تمرین میکند و آمادهتر میشود. پیادهروی یک فرصت عجیب و استثنایی است که نباید آن را از دست داد، هر یکقدمی که انسان در این مسیر نورانی برمیدارد، پاککننده آلودگیهای روحِ انسان است. سیره و اصرار ائمه علیهمالسلام و بزرگان دین بر پیادهروی و بخصوص پیادهروی برای زیارت حضرت امام حسین علیهالسلام نشان میدهد که خود پیادهروی هم موضوعیت داشته و آثار معنوی فراوانی را به همراه خود دارد؛ آثار بسیار عمیقی که هر کسی آن را تجربه کرده، کاملاً آن را احساس نموده است.
نتیجه:
کوتاهسخن اینکه، اگرچه سفر زیارتی، به هدف زیارت کردن است، اما شکل و چگونگی آن نیز در بیشتر شدن ثواب زیارت دخالت دارد. به بیان بهتر، هدف نهایی در سفر زیارتی، رسیدن به ثواب و تعالی روحی و معنوی است که هم زیارت کردن و هم شیوه سفر زیارتی و هم آداب زیارت، دررسیدن به این هدف نهایی و به اوج رساندنش، بسیار مؤثر است. یکی از عوامل و شرایط افزایش ثواب زیارت و تأثیرات معنوی آن، بنا به فرموده بزرگان دین، پیاده رفتن این مسیر است.در آخر هم باید به این نکته توجه کرد که در دنیای امروز مراسم پیادهروی اربعین را مراسمی سراسر صلح و نیکی قلمداد میکنند که بنیانگذاران و اکثریت شرکتکنندگان آن شیعیان هستند. همچنین این رخداد سالانه باعث نشان دادن قدرت مادی و معنوی شیعیان به تمام عالمیان است؛ ازاینرو همگان بر انجام هر چه باشکوهتر آن تأکید میکنند.
پی نوشت ها
1. طوسی، ابوجعفر محمد بن حسن، تهذیب الأحکام، تحقیق حسن خرسان، تهران، دار الکتب العلمیه، چ 4، 1365 ش، ج 6، ص 52.
2. ابن قولویه قمی، ابوالقاسم جعفر بن محمد، کامل الزّیارات، تهران، مکتبه الصدوق، بیتا، ج1 ص143.
3. بهعنوان نمونه: فیض کاشانی، ملامحسن، المحجّه البیضاء، قم، موسسه النشر الاسلامی، چ4، 1417 ق، ج4 ص220.
4. مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار، بیروت، مؤسسه الوفاء، ط2، 1403 ق، ج70 ص298.
5. همان، ج60 ص231.
6. حر عاملی، محمد بن حسن، وسائل الشیعه، قم، مؤسسه آل البیت ع، 1409 ق، ج11 ص78.