ما معتقدیم که یادگیری رقابتی توانایی ها و پتانسیل های دانش آموزان ما را از بین می برد. ما به جای تأکید بر الزام دانش آموزان به رقابت با یکدیگر ، آنها را به همکاری با هم سوق می دهیم. بنابراین ، یادگیری مشارکتی یکی از اصلی ترین ارکان آموزشی مبنا است.
برای جلوگیری از رویکردهای یادگیری شبه همکاری ، سعی می کنیم پنج اصل مهم یادگیری مشارکتی را نشان دهیم که در شکل نشان داده شده است.
معلمان ما به خوبی آموزش دیده اند تا طیف وسیعی از تکنیک های مختلف را اجرا کنند و از بکارگیری همه اصول روش های مشارکتی اطمینان حاصل نمایند

نظریه یادگیری تجربی Kolb از دیگر ارکان آموزشی ماست . معلمان ما آموزش دیده اند تا به دانش آموزان کمک کنند و تجربیات خود را بسازند ، در آنها تأمل کنند و مفهوم بندی کنند و بر اساس تجربیات قبلی خود برای آینده برنامه ریزی کنند. این چهار مرحله یادگیری تجربی را می توان در شکل مشاهده کرد.

ما فقط به ارزش و اهمیت تجربه اعتقاد نداریم ، بلکه به اهمیت یادگیری از تجربه نیز معتقدیم و تمام تلاش خود را می کنیم تا تلاش دانش آموزان مان در داشتن شهروندی باتجربه در جامعه آینده تسهیل شود. معلمان ما به خوبی آموزش دیده اند تا حرکت دانش آموزان ما را در چهار مرحله فوق تسهیل و هدایت کنند.

فناوری نقش زیادی در افزایش کیفیت و کمیت یادگیری دارد. ما به خوبی از ظهور نسل جدیدی از دانش آموزان به نام “بومیان دیجیتال” آگاه هستیم. این نسل ترجیح می دهند از فنآوری در همه ی جنبه های زندگی خود استفاده کنند. #معلمان ما به عنوان “مهاجران دیجیتال” نسل جدید دانش آموزان را در استفاده از فناوری نادیده نمی گیرند.
اگر فناوری به خوبی در سیستم آموزشی استفاده نشود :
دانش آموزان ما فناوری را فقط در جنبه های دیگر زندگی خود استفاده می کنند و از داشتن مزیت فناوری در افزایش یادگیری خود محروم خواهند شد.

مدل یادگیری الکترونیکی khan یکی از چارچوبهای اصلی مدرسه مبنا در استفاده از فناوری در آموزش است.

ما در مبنا ،یک مدل شایستگی برای دانش آموزان خود داریم. این مدل شایستگی در طول یک فرایند طولانی تحقیق و مطالعه با مشارکت فعال ذینفعان ما ، از جمله دانش آموزان ، معلمان ، والدین و مدیران ، حاصل شده است. ما اکنون به طور فعال در حال برنامه ریزی هستیم که شایستگی های ذکر شده در شکل را در دانش آموزان و معلمان خود پرورش دهیم.

ما معتقدیم که دانش آموزان فقط در صورت داشتن صلاحیت های فوق می توانند در آینده تأثیرگذار باشند. بنابراین ، در نظر داریم این مهارت ها را در دانش آموزان در طول تحصیل در کلاس های مختلف افزایش دهیم.
مبنا یک مکتب زندگی خواهد بود و نه تنها یک مکتب علوم_ابتدایی !
برای دستیابی به این مأموریت ، ما به قدرت معلمان خود به عنوان مهمترین و اصلی ترین عامل تغییر ایمان داریم.